خوب پاک کردن
After the game I went home and cleaned up.
پس از مسابقه به خانه رفتم و نظافت کردم.
(از اعتیاد به الکل و مخدر و غیره) پاک شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The mayor pledged to clean up the city.
شهردار قول داد شهر را از عوامل ناباب پاک کند.
سود کلان کردن، پول هنگفت به دست آوردن
People who buy land now will clean up when the prices go up.
کسانی که حالا زمین بخرند، وقتی قیمتها بالا برود سود کلان خواهند برد.
کلمهی «clean up» در زبان فارسی به معنای «تمیز کردن»، «پاکسازی کردن» یا «مرتب کردن» ترجمه میشود.
این اصطلاح در زبان انگلیسی هم بهصورت فعلی و هم بهصورت اسمی به کار میرود و در زمینههای مختلف، از امور روزمره گرفته تا کاربردهای تخصصی، معنای گستردهتری دارد.
در مفهوم نخست، clean up به عمل زدودن آلودگی، گردوغبار یا بینظمی از یک مکان اشاره دارد. وقتی کسی میگوید «I need to clean up my room»، منظورش این است که باید اتاقش را از هر نوع آشفتگی، زباله یا اشیای نامرتب پاک کند. این تعبیر تنها به نظافت فیزیکی محدود نمیشود، بلکه حس نظم، تازگی و آرامش را نیز القا میکند. در زندگی روزمره، عمل تمیز کردن اغلب با نوعی رضایت درونی همراه است، زیرا محیط مرتب میتواند بازتابی از ذهن آرام و منظم باشد.
در معنای دوم، clean up گاهی در مفهوم استعاری نیز استفاده میشود. مثلاً وقتی گفته میشود «The company cleaned up its image»، منظور پاکسازی یا اصلاح چهره و اعتبار شرکت در افکار عمومی است. این کاربرد استعاری نشان میدهد که واژهی clean up فقط به پاکی ظاهری اشاره ندارد، بلکه میتواند به اصلاح، بهبود و پالایش جنبههای اخلاقی، حرفهای یا فرهنگی نیز مربوط شود. این نوع استفاده، عمق معنایی اصطلاح را افزایش داده و آن را در حوزههای گستردهتری به کار میبرد.
از نظر زبانی، clean up یکی از افعال چندبخشی (phrasal verbs) در انگلیسی است که از ترکیب فعل clean و حرف اضافهی up تشکیل شده است. حرف اضافهی «up» در این ترکیب شدت عمل را افزایش میدهد و مفهوم «کامل کردن» یا «بهطور کامل انجام دادن» را منتقل میکند. بنابراین، تفاوت میان clean و clean up در همین میزان شدت و جامعیت عمل نهفته است؛ در حالی که clean صرفاً تمیز کردن را بیان میکند، clean up معنای تمیز کردن کامل و نهایی را دارد.
در سطح اجتماعی، مفهوم تمیزکاری یا پاکسازی با نظم، انضباط و احترام به فضا و دیگران پیوند خورده است. در محیطهای کاری، مدارس یا اماکن عمومی، انجام عمل clean up نوعی مسئولیت جمعی محسوب میشود که حس مشارکت و همکاری را تقویت میکند. در سالهای اخیر، جنبشهای زیستمحیطی نیز از عبارتهایی مانند beach clean-up یا city clean-up استفاده کردهاند تا مردم را به پاکسازی طبیعت و محیطهای شهری تشویق کنند؛ این امر نشاندهندهی گسترش کاربرد واژه در زمینههای انسانی و اخلاقی است.
clean up را میتوان نمادی از بازسازی و نظم در هر زمینهای دانست — چه در خانه و چه در افکار انسان. همانطور که تمیز کردن محیط پیرامون به آرامش بصری و روانی منجر میشود، پاکسازی ذهن از افکار منفی نیز نوعی clean up درونی است. این واژه، در سادهترین شکل خود، یادآور اهمیت پاکی، نظم و بازآفرینی است که در هر فرهنگی، نشانهی تمدن و رشد انسانی به شمار میآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clean up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clean up